هو ش کلامی چیست و شما چه نمره ای به هوش کلامیتان می دهید؟

هوش کلامی یکی از هشت هوش چندگانه است که توسط هاروارد گاردنر در دهه ۱۹۸۰ معرفی شد. هوش کلامی به ارتباطات کلامی و زبانی، قابلیت های بیانی و درکی و توانایی های ارتباطی اشاره دارد. افرادی با هوش کلامی بالا، توانایی بیان و انتقال افکار و احساسات خود را با دقت و صحت بیشتری دارند و میتوانند به خوبی درک و فهم مفاهیم زبانی و ادبی را داشته باشند.
هوش کلامی چیست و شما چه نمره ای به هوش کلامیتان می دهید؟(گام اول)
چند بار برای شما اتفاق افتاده که در حال صحبت با دوست یا همکارتان رشته کلام را از دست داده اید و هر چه تلاش کردید نتوانستید به یاد بیاورید که چه گفته اید؟ در آن زمانی چه حسی به شما دست می دهد ؟ خجالت ؟ ناراحتی؟
تسلط ما بر کلمات و هوش کلامی مهمترین مهارتی است که باید آن را توسعه دهیم. یادگیری سایر مهارتها در سایهی استفاده از زبان میسر میشود. در زمان کودکی بیشترین تمرکز کودکان بر روی یادگیری مهارتهای کلامی است. توانایی حرف زدن، فهمیدن حرف دیگران، خواندن و نوشتن شامل همین مهارتها میشود. کودک در هر جایی که متولد و بزرگ شود، باید هزاران ساعت را صرف یادگیری زبان بومی خود کند. کودک کمکم پیچیدگیها، لطافت و دامنهی گستردگی زبان را فرا میگیرد. با این حال معمولا وقتی مهارت کلامی افراد به سطح مشخصی رسید، روند تقویت این مهارت متوقف میشود.
مطالعات نشان دادهاند ارتباط محکمی بین موفقیت در رشتهی تخصصی فرد با دامنهی لغات و توانایی استفادهاش از کلمات وجود دارد. افرادی که بهتر و واضحتر خود را توصیف میکنند، افراد باهوشتر و محترمی به نظر میآیند. در نتیجه، این افراد احترام بیشتری را به خود جلب میکنند. با این تفاسیر چرا ما مهارتهای کلامی خود را افزایش ندهیم؟ چرا کاری را که در سالهای کودکی شروع کردهایم، ادامه ندهیم؟
مشکل همهی ما این است که گمان میکنیم مهارت کلامیمان نیازی به تقویت ندارد. هوش کلامی یک توانایی ذاتی نیست و میتوان با آموزش آن را آموخت و تقویت کرد؛ اگر چه داشتن پیش زمینههای ذاتی میتواند سیر آموزش را سریعتر و با کیفیتتر جلو ببرد. وقتی که خواندن، نوشتن و حرف زدن را آموختیم، به سراغ یادگیری مهارتهای دیگر میرویم. در حالی که مهارت کلامی مهمترین ابزار در جعبه ابزار ذهن ماست. ما برای کارهای مختلف از آن استفاده میکنیم، ولی زمانی را برای بهبود آن اختصاص نمیدهیم. وقتی که ما این ابزار را توسعه دهیم، نتیجهی بهتری دریافت میکنیم. در ادامه به راههایی اشاره میکنیم که میتوانند مهارت کلامی شما را تقویت کنند.
هوش کلامی یکی از هوشهای چندگانهای است که توسط گاردنر معرفی شد. استفاده از هوش کلامی نه تنها در هنگام صحبتکردن و سخنرانی، بلکه هنگام نوشتن و بکارگیری مهارتهای نوشتاری نیز میتواند تاثیر فوقالعادهای روی کیفیت این فعالیتها داشته باشد.
با وجود اینکه زمینههای ژنتیکی و ذاتی، تاثیر زیادی روی میزان هوش کلامی کودک دارد، اما پرورش و تقویت آن حتی در بزرگسالی هم میسر است. هوش کلامی دایره وسیعی دارد؛ بطوریکه تمام فعالیتهای شخصی و اجتماعی روزانه انسان را تحت تاثیر قرار دادهاست.
تاریخچه هوش کلامی
نخستین بار «هاورد گاردنر» روانشناس آمریکایی تبار، مفهوم هوش کلامی یا هوش زبانی را برای شناخت بهتر ویژگیهای ذهنی و رفتاری کودکان، به عرصه روانشناسی و آموزش وارد کرد. گاردنر نظریه هوشهای چندگانه را در قالب کتابی تحت عنوان «قابهای ذهنی: نظریه هوش چندگانه»، در سال ۱۹۸۳ منتشر نمود. مطابق با نظریه او، انسانها دارای هشت نوع هوش مختلف هستند: هوش زبانی-کلامی، هوش منطقی- ریاضی، هوش تجسمی- فضایی،هوش اندامی- جنبشی، هوش موسیقیایی،هوش درونفردی، هوش میانفردی،هوش طبیعتگرایانه
وی همچنین در کتاب خود اشاره کرده بود که احتمالا هوش نهمی با عنوان هوش هستیگرا و فلسفی نیز در انسانها وجود دارد. گاردنر معتقد است که افراد برای هر مساله خاصی، از هوش مربوط به آن مساله استفاده میکنند.
هوش کلامی دقیقاً چیست؟
اگر بخواهیم کوتاهترین تعریف ممکن از هوش کلامی داشته باشیم میتوانیم بگوییم:
توانایی کاربرد موثر زبان مادری و گاه سایر زبان ها به صورت شفاهی یا نوشتاری
هوش کلامی با کلمات سرو کار دارد. حال میتواند در قالب یک سخنرانی باشد یا در داستان سرایان، روزنامه نگاران، وکلا و…
هوش کلامی، اساس توانایی در اطلاع رسانی موثر، ترغیب نمودن، مباحثه، تدریس و سرگرم نمودن است.
همانطور که از اسم هوش کلامی مشخص است، این نوع هوش بیشتر روی مهارتهای زبانی و کلامی انسانها تاکید میکند. یعنی اینکه افراد مختلف چگونه میتوانند با استفاده درست از لغات گوناگون، منظور و هدف خود را بیان کنند.
البته مفهوم این نوع هوش صرفا محدود به ارتباطات و گفتگوها نیست؛ بلکه هوش کلامی میتواند نشاندهنده تواناییهای افراد در مهارتهای نوشتاری نیز باشد. بطور کلی میتوان گفت؛ اگر شخصی بتواند زبان مادری یا هر زبان دیگر را برای گفتگو یا نوشتار بصورت موثر بکار ببندد از هوش کلامی خوبی برخوردار است.
هوش کلامی میتواند در قالب استدلالها و تفکراتی که مبتنی بر زبان هستند مانند خواندن، شنیدن کلمات، مکالمه و نوشتن در زندگی روزمره و ارتباطات انسانها تاثیرگذار باشد.
فن بیان با هوش کلامی تفاوت دارد
دوستان نباید هوش کلامی را با فن بیان اشتباه بگیریم.
بیان به ارائهی شفاهی اشاره دارد و هوش کلامی، به تسلط بر سخن و سخنوری.
به همین علت، بارها بر این نکته تأکید کردهایم که:
تا حرف زدن کسی را ندیده باشید، نمیتوانید بگویید که توانایی او در فن بیان چگونه است و در چه سطحی است.
اما از روی نوشتههای کسی مثل سعدی که حتی یک بار حرف زدنش را ندیدهایم، میگوییم که او استاد سخن و دارای هوش کلامی بالا بوده است.
هوش کلامی شامل چه مهارتهایی است؟
افرادی که هوش کلامی بالایی دارند (یا میخواهند هوش کلامی بالایی داشته باشند) باید در زمینههای زیر مهارتهای خوبی را کسب کنند.
- گوش کردن
- حرف زدن
- قصه گفتن
- توضیح دادن
- درس دادن
- طنز پردازی
- دریافت مفهوم و معنی کلمه ها
- به خاطر سپاری و به یاد آوردن اطلاعات
- قانع کردن دیگران با کمک کلمه ها و واژگان
نکته جالب این است که تمام اینمهارتها قابل یادگیری هستند و با تمرین و یادگیری میتوان در آنها به مهارتهایی ارزشمند دست یافت.
ویژگی های صاحبان هوش کلامی
یکی از ویژگی های شاخص افراد دارای هوش کلامی بالا، توانایی فوق العاده آنها در استفاده از زبان و همچنین یادگیری زبان های جدید است. افرادی که هوش کلامی بالایی دارند توانمندی خاصی در بیان آنچه که در ذهن شان می گذرد دارند، کلمات را به درستی انتخاب می کنند، کلام شان روان است و قدرت درک بالایی دارند.
افراد دارای هوش کلامی بالا به کلمات علاقمندند و از مطالعه و شعر لذت می برند. برای آنها نوشتن گزارش کار نه تنها کسالت بار نیست، بلکه جذاب و لذت بخش هم هست. افزون بر این، در آزمون هایی که مولفه های مرتبط با زبان را می سنجند نمرات بالایی کسب می کنند.
از جمله ویژگی های بارز دارندگان هوش کلامی بالا می توان به موارد زیر اشاره کرد:
- خوب ارتباط برقرار می کنند؛
- از خواندن و نوشتن لذت می برند؛
- مهارت بالایی در هجی کردن دارند و خطاهای املایی و گرامری را به سرعت تشخیص می دهند؛
- دامنه واژگان آنها گسترده است و در ترکیب کلمات مهارت بالایی دارند. آنها به استفاده از کلمات متنوع و غیرمعمول علاقه دارند و حتی کلمه سازی هم می کنند؛
- گوش کردن را یاد دارند. مخصوصاً از آنجایی که به مسائل زبانی حساس هستند، به الگوهای زبانی دیگران توجه می کنند؛
- علاقه و سلیقه خاصی در انتخاب کلمات و کاربردشان، مشتقات آنها و … از خود نشان می دهند؛
- به راحتی بازی های کلمه محور و قافیه می سازند؛
- توانایی خاصی در متقاعدکردن دیگران به کمک لفاظی دارند؛
- حافظه کلامی خوبی برای اطلاعات عمومی دارند؛
- انسانهای منظم و سیستماتیکی هستند و لذا می توانند منظورشان را به شکل سازماندهی شده ای انتقال بدهند؛
- توانایی کافی برای انتخاب واژگان به منظور ایجاد احساس مورد نظرشان را دارند. مثلاً می دانند که چطور باید نامه، شعر، داستان یا گزارش نوشت؛
- از مصاحبت با افرادی که مثل خودشان هوش کلامی بالایی دارند لذت می برند.
تمرین سنجش هوش کلامی
هوش کلامی شما چقدر است؟
حالا که با هوش کلامی آشنا می شوید، فکر می کنید از لحاظ کلامی چقدر باهوش هستید؟ مهمتر آن که چقدر می خواهید باهوش باشید؟
اعداد ۱ تا ۱۰ را در نظر بگیرید. اگر ۱ مربوط به فردی باشد که گنگ است و اصلا از لحاظ کلامی باهوش نباشد و عدد ۱۰ مربوط به فردی سخنور، شوخ طبع و از لحاظ کلامی بسیار باهوش باشد به هوش کلامی خود چه نمره ای می دهید؟
حالا فکر کنید و بگویید با توجه به مقیاس ۱ تا ۱۰، دوست دارید زمانی که این مقالات آموزشی مربوط به هوش کلامی را تمام کردید از لحاظ کلامی چقدر باهوش باشید؟
به شما پیشنهاد می کنم در شروع یادگیری هوش کلامی، دفترچه ای را به تمرینات اختصاص دهید و تا پایان هر آموزش دفترچه را با خودتان داشته باشید و تمام تمرینات و نکات مهم را در آن وارد نمایید تا بتوانید هر زمان که مایل بودید به آن مراجعه کنید.
اکنون دست به کار شوید و واقعیات را به ایده آل ها تبدیل کنید.
دیدگاهتان را بنویسید